English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 217 (8085 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
image transformation U تبدیل تصویر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
scanner U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
decompression U تبدیل یک تصویر یا فایل داده فشرده به حالتی که قابل دیدن شود
tracing U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracings U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
optical U وسیلهای که تصویر را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند که قابل ذخیره سازی و نمایش روی کامپیوتر هستند
auto U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
autos U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
scan U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
angulator U تبدیل کننده تصویر زوایا
electron image tube U لامپ تبدیل تصویر
flatbed U وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
morphing U جلوههای ویژه در بازی ها و سیستمهای چندرسانهای که یک تصویر به تدریج به دیگری تبدیل میشود
spherization U جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
Other Matches
cropped U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crop U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crops U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
images U سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
tweening U محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
pictures U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
videos U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobat U که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobats U که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
images U تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
flickered U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
lossless compression U روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing U تصویر خطی تصویر مدادی
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
backgrounds U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
images U نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
image dissector tube U لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
raster scan U ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
image formation U تولید تصویر تصویر
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
scan U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
pictured U تصویر
picture U تصویر
delineation U تصویر
icons U تصویر
ikons U تصویر
gratings U در تصویر
grating U در تصویر
pictures U تصویر
image line U خط تصویر
icon U تصویر
skew U تصویر کج
shapes U تصویر
imagery U تصویر
illustrations U تصویر
scenography U تصویر
illustration U تصویر
shape U تصویر
skewing U تصویر کج
skews U تصویر کج
afterimage U رد تصویر
images U تصویر
image U تصویر
portrait U تصویر
projections U تصویر
picturing U تصویر
portrayals U تصویر
portraits U تصویر
portrayal U تصویر
vignettes U تصویر
likenesses U تصویر
projection U تصویر
likeness U تصویر
vignette U تصویر
image point U نقطه تصویر
image impedance U امپدانس تصویر
image distortion U اعوجاج تصویر
ikons U پیکر تصویر
image drift U رانش تصویر
image frequency U فرکانس تصویر
image formation U تصویر سازی
image distance U عرض تصویر
portrays U تصویر کشیدن
image deflection U انحراف تصویر
image source U منبع تصویر
real image U تصویر حقیقی
portrayed U تصویر کشیدن
image distortion U شکستگی تصویر
image detail U جزء تصویر
raster U محل تصویر
image field U حوزه تصویر
portraiture U تصویر کردن
image field U میدان تصویر
retinal image تصویر شبکیه ای
reverse image U تصویر وارونه
image focal point U کانون تصویر
roentgenogram U تصویر رونتگن
portray U تصویر کشیدن
image element U نقطه تصویر
portraying U تصویر کشیدن
projection tube U لامپ تصویر
intermediate image U تصویر میانی
image shape U کادر تصویر
image scale U مقیاس تصویر
image reversal U برگشت تصویر
image reversal U نقض تصویر
image retention U ضبط تصویر
image response U پاسخ تصویر
image resolution U تجزیه تصویر
hue U تصویر فاهر
hues U تصویر فاهر
image registration U ترام تصویر
image registration U ثبت تصویر
image ray U پرتو تصویر
image ray U شعاع تصویر
image sharpness U ترام تصویر
image shift U جابجایی تصویر
inverse video U تصویر وارون
imageless thought U تفکر بی تصویر
image transmission U انتقال تصویر
image test U تست تصویر
macrograph U خط و تصویر درشت
image test U ازمایش تصویر
image speard U گسترش تصویر
image speard U انتشار تصویر
image space U فضای تصویر
memory afterimage U رد تصویر یاد
memory image U تصویر یاد
mental image U تصویر ذهنی
image side U جهت تصویر
tearing U پارگی تصویر
image ratio U نسبت تصویر
newman projection U تصویر نیومن
noisy picture U تصویر همهمهای
picture frequency U فرکانس تصویر
icon U پیکر تصویر
picture screen U صفحه تصویر
picture signal U علامت تصویر
picture signal U سیگنال تصویر
picture tube U لامپ تصویر
picture writing U تصویر نگاری
image processing U پردازش تصویر
pix U تصویر یا تصویرها
pixel U سلول تصویر
image inversion U برگردانی تصویر
icons U پیکر تصویر
image intensification U تقویت تصویر
picture frequency U بسامد تصویر
picture element U عنصر تصویر
image quality U کیفیت تصویر
oblique projection U تصویر مورب
oblique projection U تصویر مایل
projections U افکنش تصویر
projection U افکنش تصویر
pencil drawing U تصویر مدادی
image processing U تصویر پردازی
perspective projection U تصویر پرسپکتیوی
image potential U پتانسیل تصویر
image plate U الکترود تصویر
image plane U سطح تصویر
image of interference U تصویر انترفرنس
image line U هدایت تصویر
picture element U سازه تصویر
projection of a point U تصویر نقطه
effigy U تصویر برجسته
form U تصویر وجه
formed U تصویر وجه
forms U تصویر وجه
mirror image U تصویر قرینه
mirror image تصویر آیینه ای
mirror images U تصویر قرینه
mirror images U تصویر ایینهای
composite video U تصویر ترکیبی
screen U صفحه تصویر
screened U صفحه تصویر
screening, screenings U صفحه تصویر
effigies U تصویر برجسته
image U تصویر کردن
double image U تصویر مضاعف
documentary photography U تصویر روشن
display image U نمای تصویر
direct video storage tube U نگاهدارنده تصویر
snapshots U تصویر لحظهای
video generator U مولد تصویر
viewing screen U صفحه تصویر
virtual image U تصویر مجازی
hologram U تصویر سه بعدی
holograms U تصویر سه بعدی
snapshot U تصویر لحظهای
double U تصویر قرینه
affigy U تصویر برجسته
radiograph U تصویر رونتگن
panoramas U تصویر دورنما
panorama U تصویر دورنما
Recent search history Forum search
1Both the Afghan government and the international society agree that Afghanistan confronts major challenges before mining becomes the country’s economic lifeline and help create creation of a more self
1اموزش بستن قطعات دستگاه تاتو با تصویر
0سال ابداع سیتم تصویر لامبرت و هدف ازان
0چگونه مرورگر به انگلیسی تبدیل شود
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com